بسم رب الشهداء
اسلم بن عمر غلام امام حسین علیه السلام
اسلم بن عمرو غلامی ترک که قاری قرآن و آشنا به زبان عربی بود به میدان رفت و در حالی که این رجز را میخواند به نبرد پرداخت:
البحر من طعنی و ضربی یصطلی و الجوّ من سهمی و نبلی یمتلی
اذا حسامی فی یمینی ینجلی ینشقّ قلب الحاسد المبجّل
دریا از ضربت نیزه و شمشیرم به جوش می آید
و هوا از تیرهایم پر میشود،
هر گاه تیغم در کفم آشکار شود
دل حسود کینه توز را میشکافد
گروهی را کشت. از هر طرف محاصره اش کردند. بر زمین افتاد
امام علیه السلام به بالین او امد و گریست و صورت به صورتش گذاشت.
وی چشم گشود و امام علیه السلام را دید
لبخندی زد و به سوی خدا پر کشید...